Join us on May 24 for a concert and visual arts activity - just for adults! Find out More
اگر تا به حال فکر میکردید که قصهها فقط برای کودکان هستند، باید درباره این تصور خود تجدیدنظر کنید و کمی عمیقتر به قضیه نگاه کنید. قصه جوجه اردک زشت نوشته اندرسون، زندگینامه خودنوشت منحصربهفردی از دوران کودکی او و سختیهای سازگاریاش با جامعه “درست” است. چه روش حیرتانگیز و زیرکانهای برای در میان گذاشتن مشکلات و پیروزیهای یک فرد به کار گرفته است. ما بزرگسالان تمایل داریم هدف از خواندن قصهها را فقط سرگرمی یا تقویت یک حقیقت اخلاقی تلقی کنیم و آن را به کودکان نسبت دهیم و بدین گونه از ارزش آن کم میکنیم. وقتی از دید یک کودک به این داستان نگاه کنیم، ممکن است یک قصه ترسناک و درعین حال، جالب درباره تبدیل شدن از یک شخصیت بازنده به یک شخصیت پیروز به نظر برسد. و متاسفانه این شخصیت ممکن است برای بسیاری از کودکان، فردی را تداعی کند که همسن و سالانش او را دست میاندازند یا بین خود را نمیدهند. اما در این لحظاتِ سخت است که شروع به قوی کردن شخصیت درونی خود میکنیم. ما به چیزی بسیار بزرگتر از آن تعلق داریم که با یک کلمه ما را توصیف کند. بزرگسالان و کودکان، پیر و جوان، همگی جایی را برای تعلق پیدا میکنند؛ این تعلق میتواند به خانواده باشد، به دوستان، جامعه یا در نهایت به خودمان. در این لحظات فوقالعاده، مجبوریم به اعماق وجود خود بنگریم، با انزوا روبهرو شویم و خود را به فضایی ببریم که در آن این تعلق را پیدا کنیم، حتی در قصههایی که نویسندگان آن سالهاست درگذشتهاند، و این امر ممکن است.
خوش آمدید دوستان، همه خوش آمدید.
با کنجکاوی وارد داستان شوید.
ارتباطی را که ممکن است با داستان جوجه اردک زشت و با حس تعلق داشته باشید، پیدا کنید.
در هر حوزه، بُنمایه قوی پنهان را جستجو کنید.
به داستان اقتباسی گوش دهید، آن را با صدای بلند بخوانید یا آن را اجرا کنید.
ویدیوهایی را تماشا کنید که از این قصه الهام گرفتهاند و به داستان خود عمیق فکر کنید.
از خود بپرسید، چگونه به اینجا تعلق دارم؟
داستانهای خوب، مطالب زیادی را برملا میکنند.
و چه آماده باشید چه نه، داستان در زندگی شما راهش را پیدا خواهد کرد!